چهارده نور پاك (فارسي) - دكتر عقيقى بخشايشي - ج ٥ - الصفحة ٦٨٠
السابق
كرد و با صداى بلند گفت: " اى عزيز! اى سرور اهل بيت خويش! اى فرزند محمد! اى امير يتيمان و اى بهار اميد پير زنان و يتيمان! اى كشتهء فرزندان زنا! " و هر كس صداى او را شنيد، گريه كرد.
پس از آن، يزيد چوب خيزران طلبيد و به لب و دندان حسين (عليه السلام) زد. ابوبرزهء اسلمى به جانب او متوجه شد و گفت: " واى بر تو اى يزيد! آيا چوب به دندان حسين، فرزند فاطمه (عليهما السلام) مى زنى؟ من گواهى مى دهم به اينكه ديدم رسول خدا (صلى الله عليه وآله) دندانهاى او و برادرش حسن را مى بوسيد و مىمكيد و مى فرمود: " شما دو نفر سيد جوانان اهل بهشت هستيد و خدا بكشد و لعنت كند كشندگان شما را و جهنم را كه جايگاه بدى است براى آنان آماده سازد ". " يزيد از اين سخن غضبناك شد و دستور داد او را كشان كشان از مجلس بيرون بردند. و سپس شروع به خواندن اشعار ابن زبعرى (1) كرد:
" اى كاش بزرگان طايفهء من كه در جنگ بدر كشته شدند، مى بودند و مى ديدند كه طايفهء خزرج چگونه از شمشير زدن ما به جزع آمده اند و مىنالند، تا از ديدن اين منظره، فرياد خوشحالى آنان بلند شود و فرحناك گردند و بگويند: " اى يزيد! دستت شل مباد! " ما بزرگان بنى هاشم را كشتيم و آن را به حساب جنگ بدر گذاشتيم، اين روز در مقابل آن روز قرار گرفت. بنى هاشم با پادشاهى بازى كرد و اگر نه، نه خبرى از رسالت بود و نه وحيى نازل شد. من از فرزندان خندف نباشم اگر از فرزندان احمد انتقام كارهاى او را نگيرم ".
خطبهء زينب (س) در اين حال زينب (عليه السلام) برخاست و به ايراد خطبه زير پرداخت:

1. ابو سعد عبد الله بن زبعرى بن قيس قرشى، از شاعران قريش در عهد جاهليت بود. لقبش عبد اللات بود وعليه مسلمانان شعر مى گفت. پس از فتح مكه، چون مسلمان شد، رسول خدا (ص) او را عبد الله ناميد، ولى او به نجران گريخت و در سال 15 ه‍. ق مرد.
وى اين اشعار را در جنگ گفت.
(٦٨٠)
التالي
الاولى ١
٦٩٩ الاخيرة
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة
1 شناسنامهء مبارك امام حسين (ع) 4
2 پيشگفتار مترجم 5
3 نخستين مقتل و روايتگر آن 6
4 مرحله دوم مقتل نگارى 7
5 مؤلف لهوف كيست؟ 9
6 مشايخ سيد بن طاووس 10
7 شاگردان و راويان از او 11
8 تأليفات او 11
9 پيشگفتار مؤلف 13
10 گفتارى از مؤلف 18
11 بخش اول / از ولادت تا شهادت ولادت 21
12 خواب أم الفضل و تعبير آن 21
13 خبر از شهادت حسين (عليه السلام) 22
14 مرگ معاويه و نامه يزيد درباره اخذ بيعت 25
15 اطلاع حسين (عليه السلام) از شهادت خود 27
16 مهاجرت حسين (عليه السلام) از مدينه 30
17 دعوت اهل كوفه از حسين 30
18 اعزام مسلم به كوفه 33
19 ابن زياد فرماندار كوفه شد 33
20 پناهندگى مسلم به خانهء هانى بن عروه 37
21 قيام مسلم بن عقيل 41
22 مسلم و هانى و شهادت آنان 44
23 عزيمت حسين (عليه السلام) به سوى عراق 45
24 گفتار طبرى 46
25 حركت كاروان حسين از مكه 47
26 تخلف محمد بن حنفيه از همراهى امام (عليه السلام) 47
27 فرشتگان و درخواست يارى حسين (عليه السلام) 48
28 توقيف هديه بحير بن ريسان 49
29 ملاقات حسين (عليه السلام) با اباهره 50
30 تشرف زهير بن قين 51
31 شهادت قيس بن مسهر 53
32 جلوگيرى حر بن يزيد 54
33 ورود حسين (عليه السلام) به كربلا 55
34 بى تابى زينب (س) 56
35 بخش دوم / توصيف جنگ و شهادت نخستين خطبه حسين (عليه السلام) 59
36 امان خواهى براى عباس (عليه السلام) و برادران 61
37 آخرين شب 62
38 بامداد عاشورا 65
39 عمر بن سعد، آغازگر جنگ 68
40 حر و ملاقات امام حسين (عليه السلام) 69
41 غلام سياه و كارزار او 72
42 نماز ظهر عاشورا 73
43 شهادت على اكبر (عليه السلام) 74
44 شهادت حضرت قاسم (عليه السلام) 75
45 طفل شيرخوار 76
46 فداكارى و شهادت سردار كربلا 77
47 سالار شهيدان به كارزار مى رود 78
48 شهادت عبد الله بن الحسن (عليه السلام) 79
49 شهادت امام حسين (عليه السلام) 80
50 واپسين لحظه ها 83
51 لحظات بعد از شهادت 83
52 غارت خيام و سوزاندن آنها 84
53 زينب (س) و نعش برادر 85
54 عواقب كار قاتلان حسين (عليه السلام) 88
55 محشر و فاطمه زهرا (س) 88
56 بخش سوم / حوادث پس از شهادت 92
57 ورود اسيران به كوفه 93
58 زينب (س) خطبه مى خواند 94
59 خطابه فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) 96
60 خطابه ام كلثوم (س) 98
61 خطابه امام سجاد (عليه السلام) 99
62 ورود به دار الإماره 101
63 رشادت عبد الله بن عفيف 104
64 از كوفه به شام 107
65 اهل بيت (عليه السلام) و دروازه شام 109
66 داستان پيرمرد شامى 110
67 مجلس يزيد 111
68 خطبه زينب (س) 112
69 داستان مرد شامى و مجلس يزيد 116
70 خواب سكينه (س) 117
71 سفير پادشاه روم 118
72 كنيسه حافر 119
73 داستان منهال 120
74 اهل بيت (عليه السلام) و كربلا 122
75 نزديك مدينه 122
76 خطبه حضرت سجاد (عليه السلام) نزديك مدينه 124
77 منازل و بيوت مدينه 126