چهارده نور پاك (فارسي) - دكتر عقيقى بخشايشي - ج ٥ - الصفحة ٦٧٤
السابق
ابن زياد چون او را ديد، گفت: " سپاس خداوندى كه تو را خوار كرد ".
عبد الله گفت: " اى دشمن خدا! به چه چيز خداوند مرا ذليل نمود؟ " " به خدا سوگند، اگر چشم من روشن بود، جهان را بر تو تاريك مى كردم ".
ابن زياد گفت: " اى دشمن خدا! در حق عثمان بن عفان (1) چه مى گويى؟ " عبد الله، ابن زياد را دشنام داد و گفت: " اى غلام بنى علاج واى پسر مرجانه! تو را با عثمان چه كار است؟ اگر بد كرد، خداوند ولى حق خويش است و بين آنها و عثمان به عدل و حق حكم خواهد كرد. و ليكن تو از خودت و پدرت و از يزيد و پدرش سؤال كن ".
ابن زياد گفت: " به خدا قسم، از هيچ چيز سؤال نمى كنم تا شربت مرگ را بنوشى ".
عبد الله حمد و سپاس خدا نمود و گفت: " پيش از آن كه تو متولد شوى، من از خداوند درخواست مى كردم كه شهادت را نصيب من كند و آن را به دست ملعون ترين خلق خويش، و آنكه بيش از همه بر او خشم آورده است، اجرا نمايد و چون از دو چشم نابينا شدم، از درك شهادت نااميد گرديدم و اينك حمد مى كنم خداوندى را كه پس از نوميدى، مرا به مقصود خويش رسانيد و به من نشان داد كه دعاى قديم من به اجابت رسيده است ".
پس از آن ابن زياد دستور كشتن او را صادر كرد. عبد الله را به قتل رسانيدند و بدنش را در محلى به نام سبخه (2) به دار آويختند.
راوى مى گويد: عبيدالله زياد نامه اى به يزيد بن معاويه نوشت و او را از شهادت حسين (عليه السلام) و اسيرى اهل بيت او آگاه كرد و نامه‌اى هم به همين مضمون به عمرو بن سعيد بن عاص،

1. عثمان بن عفان بن ابوالعاص بن اميه، پس از بعثت اسلام آورد. در سال 23 ه‍. ق، پس از مرگ عمر، خلافت مسلمين به او رسيد. عثمان در دوران خلافتش، نزديكان واقرباى خود را به مناصب مهم و فرماندارى ولايات و سرپرستى بيت المال گماشت و اموال زيادى بين آنان تقسيم كرد. به همين جهت، در سال 35 ه‍. ق، مردم بر او شوريدند و او را در منزلش محاصره نمودند و به قتل رساندند.
2. سبخه: زمين شوره زار.
(٦٧٤)
التالي
الاولى ١
٦٩٩ الاخيرة
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة
1 شناسنامهء مبارك امام حسين (ع) 4
2 پيشگفتار مترجم 5
3 نخستين مقتل و روايتگر آن 6
4 مرحله دوم مقتل نگارى 7
5 مؤلف لهوف كيست؟ 9
6 مشايخ سيد بن طاووس 10
7 شاگردان و راويان از او 11
8 تأليفات او 11
9 پيشگفتار مؤلف 13
10 گفتارى از مؤلف 18
11 بخش اول / از ولادت تا شهادت ولادت 21
12 خواب أم الفضل و تعبير آن 21
13 خبر از شهادت حسين (عليه السلام) 22
14 مرگ معاويه و نامه يزيد درباره اخذ بيعت 25
15 اطلاع حسين (عليه السلام) از شهادت خود 27
16 مهاجرت حسين (عليه السلام) از مدينه 30
17 دعوت اهل كوفه از حسين 30
18 اعزام مسلم به كوفه 33
19 ابن زياد فرماندار كوفه شد 33
20 پناهندگى مسلم به خانهء هانى بن عروه 37
21 قيام مسلم بن عقيل 41
22 مسلم و هانى و شهادت آنان 44
23 عزيمت حسين (عليه السلام) به سوى عراق 45
24 گفتار طبرى 46
25 حركت كاروان حسين از مكه 47
26 تخلف محمد بن حنفيه از همراهى امام (عليه السلام) 47
27 فرشتگان و درخواست يارى حسين (عليه السلام) 48
28 توقيف هديه بحير بن ريسان 49
29 ملاقات حسين (عليه السلام) با اباهره 50
30 تشرف زهير بن قين 51
31 شهادت قيس بن مسهر 53
32 جلوگيرى حر بن يزيد 54
33 ورود حسين (عليه السلام) به كربلا 55
34 بى تابى زينب (س) 56
35 بخش دوم / توصيف جنگ و شهادت نخستين خطبه حسين (عليه السلام) 59
36 امان خواهى براى عباس (عليه السلام) و برادران 61
37 آخرين شب 62
38 بامداد عاشورا 65
39 عمر بن سعد، آغازگر جنگ 68
40 حر و ملاقات امام حسين (عليه السلام) 69
41 غلام سياه و كارزار او 72
42 نماز ظهر عاشورا 73
43 شهادت على اكبر (عليه السلام) 74
44 شهادت حضرت قاسم (عليه السلام) 75
45 طفل شيرخوار 76
46 فداكارى و شهادت سردار كربلا 77
47 سالار شهيدان به كارزار مى رود 78
48 شهادت عبد الله بن الحسن (عليه السلام) 79
49 شهادت امام حسين (عليه السلام) 80
50 واپسين لحظه ها 83
51 لحظات بعد از شهادت 83
52 غارت خيام و سوزاندن آنها 84
53 زينب (س) و نعش برادر 85
54 عواقب كار قاتلان حسين (عليه السلام) 88
55 محشر و فاطمه زهرا (س) 88
56 بخش سوم / حوادث پس از شهادت 92
57 ورود اسيران به كوفه 93
58 زينب (س) خطبه مى خواند 94
59 خطابه فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) 96
60 خطابه ام كلثوم (س) 98
61 خطابه امام سجاد (عليه السلام) 99
62 ورود به دار الإماره 101
63 رشادت عبد الله بن عفيف 104
64 از كوفه به شام 107
65 اهل بيت (عليه السلام) و دروازه شام 109
66 داستان پيرمرد شامى 110
67 مجلس يزيد 111
68 خطبه زينب (س) 112
69 داستان مرد شامى و مجلس يزيد 116
70 خواب سكينه (س) 117
71 سفير پادشاه روم 118
72 كنيسه حافر 119
73 داستان منهال 120
74 اهل بيت (عليه السلام) و كربلا 122
75 نزديك مدينه 122
76 خطبه حضرت سجاد (عليه السلام) نزديك مدينه 124
77 منازل و بيوت مدينه 126