چهارده نور پاك (فارسي) - دكتر عقيقى بخشايشي - ج ٥ - الصفحة ٦٧٣
السابق
جمعى به اين منظور به سوى خانهء عبد الله رفتند. چون اين خبر به طايفهء ازد رسيد، همه جمع شدند و قبايل يمن نيز به آنان ملحق گرديدند تا عبد الله را حفظ كنند.
چون خبر اجتماع آنها به ابن زياد رسيد، قبيله هاى مضر را جمع نمود و به سركردگى محمد بن اشعث به جنگ آنان فرستاد.
راوى مى گويد: جنگ سختى بين آنها در گرفت و گروهى از اعراب كشته شدند. نهايتا سپاهيان ابن زياد به خانهء عبد الله بن عفيف رسيدند و درب آن را شكستند و به خانه درآمدند.
دختر عبد الله فرياد زد: " پدر جان! لشكر دشمن به خانه در آمدند ".
عبد الله گفت: " مترس و شمشير مرا بده ". دختر شمشير را به او داد وعبد الله به دفاع پرداخت و اين شعر را زمزمه مى كرد:
" من پسر مرد با فضيلتى، عفيف و پاكيزه‌ام. عفيف، سرور من است و من پسر ام عامرام. چه بسيار پهلوانان زره پوش شما و قهرمانانى كه من با ايشان جنگيدم و آنها گريختند ".
دختر عبد الله مى گفت: " پدر جان! اى كاش من مردى بودم و در پيش روى تو با اين مردم زشتكار كه كشندگان عترت پيغمبرند مى جنگيدم ".
سپاه ابن زياد از هر طرف بر عبد الله هجوم مى آوردند و از خود دفاع مى كرد و كسى بر او دست نمى يافت. از هر جانب كه به او نزديك مى شدند، دخترش او را آگاه مى ساخت، تا اينكه لشكريان بر فشار حملهء خود افزودند و او را از هر سو احاطه كردند.
دخترش فرياد زد: " اى واى از ذلت و بيچارگى! كار بر پدر من سخت شده است و يار و ياورى ندارد ".
عبد الله، شمشير خود را به دور سرش مى گردانيد و رجز مىخواند و مىگفت:
" سوگند به خدا، اگر ديدگان من باز مى شد و بينايى خود را باز مى يافت، كار بر شما بسيار سخت مى گرديد ".
لشكر ابن زياد پيوسته با او مى جنگيدند تا دستگيرش نمودند و نزد ابن زياد بردند.
(٦٧٣)
التالي
الاولى ١
٦٩٩ الاخيرة
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة
1 شناسنامهء مبارك امام حسين (ع) 4
2 پيشگفتار مترجم 5
3 نخستين مقتل و روايتگر آن 6
4 مرحله دوم مقتل نگارى 7
5 مؤلف لهوف كيست؟ 9
6 مشايخ سيد بن طاووس 10
7 شاگردان و راويان از او 11
8 تأليفات او 11
9 پيشگفتار مؤلف 13
10 گفتارى از مؤلف 18
11 بخش اول / از ولادت تا شهادت ولادت 21
12 خواب أم الفضل و تعبير آن 21
13 خبر از شهادت حسين (عليه السلام) 22
14 مرگ معاويه و نامه يزيد درباره اخذ بيعت 25
15 اطلاع حسين (عليه السلام) از شهادت خود 27
16 مهاجرت حسين (عليه السلام) از مدينه 30
17 دعوت اهل كوفه از حسين 30
18 اعزام مسلم به كوفه 33
19 ابن زياد فرماندار كوفه شد 33
20 پناهندگى مسلم به خانهء هانى بن عروه 37
21 قيام مسلم بن عقيل 41
22 مسلم و هانى و شهادت آنان 44
23 عزيمت حسين (عليه السلام) به سوى عراق 45
24 گفتار طبرى 46
25 حركت كاروان حسين از مكه 47
26 تخلف محمد بن حنفيه از همراهى امام (عليه السلام) 47
27 فرشتگان و درخواست يارى حسين (عليه السلام) 48
28 توقيف هديه بحير بن ريسان 49
29 ملاقات حسين (عليه السلام) با اباهره 50
30 تشرف زهير بن قين 51
31 شهادت قيس بن مسهر 53
32 جلوگيرى حر بن يزيد 54
33 ورود حسين (عليه السلام) به كربلا 55
34 بى تابى زينب (س) 56
35 بخش دوم / توصيف جنگ و شهادت نخستين خطبه حسين (عليه السلام) 59
36 امان خواهى براى عباس (عليه السلام) و برادران 61
37 آخرين شب 62
38 بامداد عاشورا 65
39 عمر بن سعد، آغازگر جنگ 68
40 حر و ملاقات امام حسين (عليه السلام) 69
41 غلام سياه و كارزار او 72
42 نماز ظهر عاشورا 73
43 شهادت على اكبر (عليه السلام) 74
44 شهادت حضرت قاسم (عليه السلام) 75
45 طفل شيرخوار 76
46 فداكارى و شهادت سردار كربلا 77
47 سالار شهيدان به كارزار مى رود 78
48 شهادت عبد الله بن الحسن (عليه السلام) 79
49 شهادت امام حسين (عليه السلام) 80
50 واپسين لحظه ها 83
51 لحظات بعد از شهادت 83
52 غارت خيام و سوزاندن آنها 84
53 زينب (س) و نعش برادر 85
54 عواقب كار قاتلان حسين (عليه السلام) 88
55 محشر و فاطمه زهرا (س) 88
56 بخش سوم / حوادث پس از شهادت 92
57 ورود اسيران به كوفه 93
58 زينب (س) خطبه مى خواند 94
59 خطابه فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) 96
60 خطابه ام كلثوم (س) 98
61 خطابه امام سجاد (عليه السلام) 99
62 ورود به دار الإماره 101
63 رشادت عبد الله بن عفيف 104
64 از كوفه به شام 107
65 اهل بيت (عليه السلام) و دروازه شام 109
66 داستان پيرمرد شامى 110
67 مجلس يزيد 111
68 خطبه زينب (س) 112
69 داستان مرد شامى و مجلس يزيد 116
70 خواب سكينه (س) 117
71 سفير پادشاه روم 118
72 كنيسه حافر 119
73 داستان منهال 120
74 اهل بيت (عليه السلام) و كربلا 122
75 نزديك مدينه 122
76 خطبه حضرت سجاد (عليه السلام) نزديك مدينه 124
77 منازل و بيوت مدينه 126