چهارده نور پاك (فارسي) - دكتر عقيقى بخشايشي - ج ٥ - الصفحة ٦٧٢
السابق
رشادت عبد الله بن عفيف راوى مى گويد: پس از آن، ابن زياد بر بالاى منبر رفت و حمد و ثناى خداوند گفت و در بين سخنانش گفت: " سپاس خداى را كه حق و صاحبان حق را آشكار و أمير المؤمنين يزيد و شيعيان او را يارى كرد، دروغگو و پسر دروغگو، حسين بن على را كشت ".
در اين هنگام، عبد الله بن عفيف ازدى - كه يكى از نيكان و پارسايان شيعه بود و چشم راستش را در جنگ صفين و چشم ديگرش را در جنگ جمل از دست داده بود و پيوسته ملازم مسجد اعظم كوفه بود و هميشه روز تا شب را در آنجا به نماز مى پرداخت - از جا برخاست و گفت:
" اى پسر مرجانه! دروغگو، تو و پدر تو و آن كسى است كه تو را والى كوفه ساخت و پدر نابكار اوست. اى دشمن خدا! آيا فرزندان انبيا را مى كشيد و بر منبر مسلمانان اين سخنان را مى گوييد؟ " ابن زياد غضبناك شد و گفت: " گويندهء اين سخن كه بود؟ " عبد الله فرياد زد: " من بودم اى دشمن خدا! آيا ذريهء طاهرهء رسول خدا را كه خداوند آنان را از هر گونه آلودگى پاك و پاكيزه گردانيده است مى كشى و گمان مى كنى هنوز مسلمانى؟
چه مصيبتى! كجا هستند فرزندان مهاجرين و انصار كه از اين ناپاك سركش، معلون فرزند معلون - كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) او را لعنت كرده است - انتقام نمى گيرند؟! " راوى مى گويد: اين سخن بر غضب ابن زياد افزود و رگهاى گردنش از خون پر شد و گفت:
" عبد الله را نزد من آوريد ".
پاسبانهاى زبردست از هر طرف به سوى او شتافتند تا او را دستگير كنند. ولى بزرگان قبيلهء ازد، كه پسر عموهاى عبد الله بودند از جا برخاستند و او را از دست پاسبانها رهانيدند و از در مسجد بيرون بردند و به خانه‌اش رسانيدند.
ابن زياد دستور داد: " برويد به خانهء اين نابيناى ازدى - كه خدا دلش را كور كند، چنان كه چشمش را كور نموده است - و او را نزد من حاضر كنيد ".
(٦٧٢)
التالي
الاولى ١
٦٩٩ الاخيرة
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة
1 شناسنامهء مبارك امام حسين (ع) 4
2 پيشگفتار مترجم 5
3 نخستين مقتل و روايتگر آن 6
4 مرحله دوم مقتل نگارى 7
5 مؤلف لهوف كيست؟ 9
6 مشايخ سيد بن طاووس 10
7 شاگردان و راويان از او 11
8 تأليفات او 11
9 پيشگفتار مؤلف 13
10 گفتارى از مؤلف 18
11 بخش اول / از ولادت تا شهادت ولادت 21
12 خواب أم الفضل و تعبير آن 21
13 خبر از شهادت حسين (عليه السلام) 22
14 مرگ معاويه و نامه يزيد درباره اخذ بيعت 25
15 اطلاع حسين (عليه السلام) از شهادت خود 27
16 مهاجرت حسين (عليه السلام) از مدينه 30
17 دعوت اهل كوفه از حسين 30
18 اعزام مسلم به كوفه 33
19 ابن زياد فرماندار كوفه شد 33
20 پناهندگى مسلم به خانهء هانى بن عروه 37
21 قيام مسلم بن عقيل 41
22 مسلم و هانى و شهادت آنان 44
23 عزيمت حسين (عليه السلام) به سوى عراق 45
24 گفتار طبرى 46
25 حركت كاروان حسين از مكه 47
26 تخلف محمد بن حنفيه از همراهى امام (عليه السلام) 47
27 فرشتگان و درخواست يارى حسين (عليه السلام) 48
28 توقيف هديه بحير بن ريسان 49
29 ملاقات حسين (عليه السلام) با اباهره 50
30 تشرف زهير بن قين 51
31 شهادت قيس بن مسهر 53
32 جلوگيرى حر بن يزيد 54
33 ورود حسين (عليه السلام) به كربلا 55
34 بى تابى زينب (س) 56
35 بخش دوم / توصيف جنگ و شهادت نخستين خطبه حسين (عليه السلام) 59
36 امان خواهى براى عباس (عليه السلام) و برادران 61
37 آخرين شب 62
38 بامداد عاشورا 65
39 عمر بن سعد، آغازگر جنگ 68
40 حر و ملاقات امام حسين (عليه السلام) 69
41 غلام سياه و كارزار او 72
42 نماز ظهر عاشورا 73
43 شهادت على اكبر (عليه السلام) 74
44 شهادت حضرت قاسم (عليه السلام) 75
45 طفل شيرخوار 76
46 فداكارى و شهادت سردار كربلا 77
47 سالار شهيدان به كارزار مى رود 78
48 شهادت عبد الله بن الحسن (عليه السلام) 79
49 شهادت امام حسين (عليه السلام) 80
50 واپسين لحظه ها 83
51 لحظات بعد از شهادت 83
52 غارت خيام و سوزاندن آنها 84
53 زينب (س) و نعش برادر 85
54 عواقب كار قاتلان حسين (عليه السلام) 88
55 محشر و فاطمه زهرا (س) 88
56 بخش سوم / حوادث پس از شهادت 92
57 ورود اسيران به كوفه 93
58 زينب (س) خطبه مى خواند 94
59 خطابه فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) 96
60 خطابه ام كلثوم (س) 98
61 خطابه امام سجاد (عليه السلام) 99
62 ورود به دار الإماره 101
63 رشادت عبد الله بن عفيف 104
64 از كوفه به شام 107
65 اهل بيت (عليه السلام) و دروازه شام 109
66 داستان پيرمرد شامى 110
67 مجلس يزيد 111
68 خطبه زينب (س) 112
69 داستان مرد شامى و مجلس يزيد 116
70 خواب سكينه (س) 117
71 سفير پادشاه روم 118
72 كنيسه حافر 119
73 داستان منهال 120
74 اهل بيت (عليه السلام) و كربلا 122
75 نزديك مدينه 122
76 خطبه حضرت سجاد (عليه السلام) نزديك مدينه 124
77 منازل و بيوت مدينه 126