چهارده نور پاك (فارسي) - دكتر عقيقى بخشايشي - ج ٥ - الصفحة ٦٦٨
السابق
به او معرفى مى نمايم: من على بن الحسين بن على بن ابى طالبم.
من فرزند آن كسى هستم كه حرمت او را شكستند و نعمت او را گرفتند و اموال او را به غارت و يغما بردند و اهل بيتش را اسير كردند.
من پسر آن كسى هستم كه او را كنار شط فرات بى آنكه از او خونى طلب داشته باشند، به قتل رساندند.
من فرزند كسى هستم كه با زجر و زحمت كشته شد و همين افتخار براى ما كافى است.
اى مردم! شما را به خدا سوگند، آيا مىدانيد كه شما براى پدر من نامه ها نوشتيد و چون به سوى شما آمد، با او خدعه ومكر نموديد و آنگاه او را كشتيد؟ مردم! هلاكت بر شما باد با اين ذخيره اى كه در عالم آخرت براى خود فرستاديد و چه فكر و انديشهء زشت و ناپسندى داريد! شما با كدام چشم به چهرهء رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نگاه مى كنيد، هنگامى كه به شما بگويد: " فرزندان مرا كشتيد و هتك حرمت من نموديد و شما از امت من نيستيد "؟
راوى مى گويد: در اين موقع از هر طرف صداى گريه بلند شد و بعضى به بعضى ديگر گفتند: " هلاك شديد و ندانستيد ".
حضرت سجاد (عليه السلام) فرمود: " مشمول رحمت خدا باشد كسى كه نصيحت مرا بپذيريد و وصيت مرا در راه خدا و رسول خدا و اهل بيتش حفظ كند، چون پيروى و اقتداى به ما اقتداء به رسول خداست ". مردم يكصدا گفتند: " اى پسر پيغمبر! ما همه گوش به فرمان تو و مطيع تو و نگاه دارندهء عهد و پيمان تو هستيم و هرگز از تو روى بازنمىگردانيم و به هر چه امر كنى اطاعت مى كنيم و مىجنگيم با هر كه با تو بجنگد، و مسالمت مىكنيم با هر كه با تو مسالمت كند، تا از يزيد خونخواهى كنيم و از كسانى كه به تو ظلم كردند و ستم نمودند بيزارى جوييم ".
فرمود: " هيهات! هيهات! اى غدارهاى حيله باز كه جز خدعه ومكر خصلتى در شما نيست!
آيا مى خواهيد آنچه را كه با پدران من نموديد با من نيز روا داريد؟ به خدا قسم چنين امرى ممكن نيست، زيرا هنوز جراحاتى را كه از اهل بيت پدرم بر دل من وارد آمده است
(٦٦٨)
التالي
الاولى ١
٦٩٩ الاخيرة
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة
1 شناسنامهء مبارك امام حسين (ع) 4
2 پيشگفتار مترجم 5
3 نخستين مقتل و روايتگر آن 6
4 مرحله دوم مقتل نگارى 7
5 مؤلف لهوف كيست؟ 9
6 مشايخ سيد بن طاووس 10
7 شاگردان و راويان از او 11
8 تأليفات او 11
9 پيشگفتار مؤلف 13
10 گفتارى از مؤلف 18
11 بخش اول / از ولادت تا شهادت ولادت 21
12 خواب أم الفضل و تعبير آن 21
13 خبر از شهادت حسين (عليه السلام) 22
14 مرگ معاويه و نامه يزيد درباره اخذ بيعت 25
15 اطلاع حسين (عليه السلام) از شهادت خود 27
16 مهاجرت حسين (عليه السلام) از مدينه 30
17 دعوت اهل كوفه از حسين 30
18 اعزام مسلم به كوفه 33
19 ابن زياد فرماندار كوفه شد 33
20 پناهندگى مسلم به خانهء هانى بن عروه 37
21 قيام مسلم بن عقيل 41
22 مسلم و هانى و شهادت آنان 44
23 عزيمت حسين (عليه السلام) به سوى عراق 45
24 گفتار طبرى 46
25 حركت كاروان حسين از مكه 47
26 تخلف محمد بن حنفيه از همراهى امام (عليه السلام) 47
27 فرشتگان و درخواست يارى حسين (عليه السلام) 48
28 توقيف هديه بحير بن ريسان 49
29 ملاقات حسين (عليه السلام) با اباهره 50
30 تشرف زهير بن قين 51
31 شهادت قيس بن مسهر 53
32 جلوگيرى حر بن يزيد 54
33 ورود حسين (عليه السلام) به كربلا 55
34 بى تابى زينب (س) 56
35 بخش دوم / توصيف جنگ و شهادت نخستين خطبه حسين (عليه السلام) 59
36 امان خواهى براى عباس (عليه السلام) و برادران 61
37 آخرين شب 62
38 بامداد عاشورا 65
39 عمر بن سعد، آغازگر جنگ 68
40 حر و ملاقات امام حسين (عليه السلام) 69
41 غلام سياه و كارزار او 72
42 نماز ظهر عاشورا 73
43 شهادت على اكبر (عليه السلام) 74
44 شهادت حضرت قاسم (عليه السلام) 75
45 طفل شيرخوار 76
46 فداكارى و شهادت سردار كربلا 77
47 سالار شهيدان به كارزار مى رود 78
48 شهادت عبد الله بن الحسن (عليه السلام) 79
49 شهادت امام حسين (عليه السلام) 80
50 واپسين لحظه ها 83
51 لحظات بعد از شهادت 83
52 غارت خيام و سوزاندن آنها 84
53 زينب (س) و نعش برادر 85
54 عواقب كار قاتلان حسين (عليه السلام) 88
55 محشر و فاطمه زهرا (س) 88
56 بخش سوم / حوادث پس از شهادت 92
57 ورود اسيران به كوفه 93
58 زينب (س) خطبه مى خواند 94
59 خطابه فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) 96
60 خطابه ام كلثوم (س) 98
61 خطابه امام سجاد (عليه السلام) 99
62 ورود به دار الإماره 101
63 رشادت عبد الله بن عفيف 104
64 از كوفه به شام 107
65 اهل بيت (عليه السلام) و دروازه شام 109
66 داستان پيرمرد شامى 110
67 مجلس يزيد 111
68 خطبه زينب (س) 112
69 داستان مرد شامى و مجلس يزيد 116
70 خواب سكينه (س) 117
71 سفير پادشاه روم 118
72 كنيسه حافر 119
73 داستان منهال 120
74 اهل بيت (عليه السلام) و كربلا 122
75 نزديك مدينه 122
76 خطبه حضرت سجاد (عليه السلام) نزديك مدينه 124
77 منازل و بيوت مدينه 126