چهارده نور پاك (فارسي) - دكتر عقيقى بخشايشي - ج ٥ - الصفحة ٦٣٦
السابق
سر او به پرواز درآيند. سپس آن حضرت مخير شد بين دو چيز: او را يارى كنند و دشمنانش را نابود نمايند و يا اينكه شهيد شود و به ملاقات خداوند نائل گردد.
حسين (عليه السلام) ملاقات خداوند را پذيرفت ".
پس از آن حسين (عليه السلام) زد: " آيا فرياد رسى هستى كه براى خدا ما را يارى كند؟ آيا مدافعى هست كه دشمنان را از حرم رسول خدا (صلى الله عليه وآله) دور سازد؟ " حر و ملاقات امام حسين (عليه السلام) در اين هنگام، حر بن يزيد رياحى به پيش عمر بن سعد آمد و گفت: " آيا قصد دارى با حسين بجنگى؟ " عمر گفت: " آرى، به خدا قسم مى خواهم جنگى كنم كه كمترين چيزش آن باشد كه سرها از بدنها جدا و دستها از پيكرها قطع گردد ".
حر از شنيدن اين سخنان، از ياران خود فاصله گرفت و در حالى كه بدنش مىلرزيد، به گوشه اى رفت. مهاجر بن اوس به او گفت: " اى حر! كار تو مرا به شك انداخته است. اگر از من مى پرسيدند كه شجاعترين مرد كوفه كيست، هرگز از تو تجاوز نمى كردم و فرد ديگرى را نمى گفتم، پس چرا به خود مىلرزى؟ " حر در پاسخ گفت: " به خدا قسم، خودم را در ميان بهشت و دوزخ مخير مى بينم، ولى به خدا سوگند، چيزى را بر بهشت ترجيح نمى دهم، اگر چه بدنم پاره پاره شود و سوزانده شوم ". سپس بر اسب خود نهيب زد و به قصد خيمه گاه حسين (عليه السلام) حركت كرد. در حالى كه دو دست خود را بر سر گذاشته بود و مى گفت: " خداوندا! به سوى تو انابه مى كنم، توبهء مرا بپذير، زيرا من دوستان تو و فرزندان دختر پيغمبر تو را مرعوب ساختم ". سپس به نزد حسين (عليه السلام) رفت و عرضه داشت: " جانم فداى تو باد. من آن كسى هستم كه بر تو سخت گرفتم و نگذاشتم به مدينه برگردى. گمان نمى كردم اين مردم كار را به اينجا بكشانند.
اينك توبه نموده و به سوى خدا باز مىگردم. آيا توبهء من پذيرفته است؟ " حسين (عليه السلام) فرمود: " آرى، خداوند توبهء تو را قبول خواهد كرد. پياده شو ". حر گفت: " سواره
(٦٣٦)
التالي
الاولى ١
٦٩٩ الاخيرة
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة
1 شناسنامهء مبارك امام حسين (ع) 4
2 پيشگفتار مترجم 5
3 نخستين مقتل و روايتگر آن 6
4 مرحله دوم مقتل نگارى 7
5 مؤلف لهوف كيست؟ 9
6 مشايخ سيد بن طاووس 10
7 شاگردان و راويان از او 11
8 تأليفات او 11
9 پيشگفتار مؤلف 13
10 گفتارى از مؤلف 18
11 بخش اول / از ولادت تا شهادت ولادت 21
12 خواب أم الفضل و تعبير آن 21
13 خبر از شهادت حسين (عليه السلام) 22
14 مرگ معاويه و نامه يزيد درباره اخذ بيعت 25
15 اطلاع حسين (عليه السلام) از شهادت خود 27
16 مهاجرت حسين (عليه السلام) از مدينه 30
17 دعوت اهل كوفه از حسين 30
18 اعزام مسلم به كوفه 33
19 ابن زياد فرماندار كوفه شد 33
20 پناهندگى مسلم به خانهء هانى بن عروه 37
21 قيام مسلم بن عقيل 41
22 مسلم و هانى و شهادت آنان 44
23 عزيمت حسين (عليه السلام) به سوى عراق 45
24 گفتار طبرى 46
25 حركت كاروان حسين از مكه 47
26 تخلف محمد بن حنفيه از همراهى امام (عليه السلام) 47
27 فرشتگان و درخواست يارى حسين (عليه السلام) 48
28 توقيف هديه بحير بن ريسان 49
29 ملاقات حسين (عليه السلام) با اباهره 50
30 تشرف زهير بن قين 51
31 شهادت قيس بن مسهر 53
32 جلوگيرى حر بن يزيد 54
33 ورود حسين (عليه السلام) به كربلا 55
34 بى تابى زينب (س) 56
35 بخش دوم / توصيف جنگ و شهادت نخستين خطبه حسين (عليه السلام) 59
36 امان خواهى براى عباس (عليه السلام) و برادران 61
37 آخرين شب 62
38 بامداد عاشورا 65
39 عمر بن سعد، آغازگر جنگ 68
40 حر و ملاقات امام حسين (عليه السلام) 69
41 غلام سياه و كارزار او 72
42 نماز ظهر عاشورا 73
43 شهادت على اكبر (عليه السلام) 74
44 شهادت حضرت قاسم (عليه السلام) 75
45 طفل شيرخوار 76
46 فداكارى و شهادت سردار كربلا 77
47 سالار شهيدان به كارزار مى رود 78
48 شهادت عبد الله بن الحسن (عليه السلام) 79
49 شهادت امام حسين (عليه السلام) 80
50 واپسين لحظه ها 83
51 لحظات بعد از شهادت 83
52 غارت خيام و سوزاندن آنها 84
53 زينب (س) و نعش برادر 85
54 عواقب كار قاتلان حسين (عليه السلام) 88
55 محشر و فاطمه زهرا (س) 88
56 بخش سوم / حوادث پس از شهادت 92
57 ورود اسيران به كوفه 93
58 زينب (س) خطبه مى خواند 94
59 خطابه فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) 96
60 خطابه ام كلثوم (س) 98
61 خطابه امام سجاد (عليه السلام) 99
62 ورود به دار الإماره 101
63 رشادت عبد الله بن عفيف 104
64 از كوفه به شام 107
65 اهل بيت (عليه السلام) و دروازه شام 109
66 داستان پيرمرد شامى 110
67 مجلس يزيد 111
68 خطبه زينب (س) 112
69 داستان مرد شامى و مجلس يزيد 116
70 خواب سكينه (س) 117
71 سفير پادشاه روم 118
72 كنيسه حافر 119
73 داستان منهال 120
74 اهل بيت (عليه السلام) و كربلا 122
75 نزديك مدينه 122
76 خطبه حضرت سجاد (عليه السلام) نزديك مدينه 124
77 منازل و بيوت مدينه 126